㋡♥♪♫sweet♥♪♫
درباره وبلاگ


سلام دوستای خوبم به وبلاگ خودتون خوش اومدید.... در صورت تمایل به تبادل لینک به ما خبر بدید و مارو به اسم sweet بلینکید :) در ضمن این وبلاگهای شخصیه خودمه خوشحال میشم سر بزنید: hold.blogfa.com aftabgardun.loxblog.com

پيوندها
عکسهای دخترونه
فیلترشکن و پروکسی
ღ♥ سر سپرده ღ♥
زیر نور ماه
پاپیون
love story
تنها کده ی دختری17ساله
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان sweet و آدرس letme.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 37
بازدید ماه : 101
بازدید کل : 30933
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1


نويسندگان
پرمین و مهدی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, :: 22:17 :: نويسنده : پرمین و مهدی

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند … و این رنج است …

…..

خدایا به من زیستنی عطا کن
که در لحظه ی مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است
حسرت نخورم
و مردنی عطا کن
که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم

….
آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر نیز کاری ساخته نیست خواستن اگر با تمام وجود با بسیج همه اندامها و نیروهای روح و با قدرتی که در صمیمیت است تجلی کند اگر هم هستیمان را یک خواستن کنیم یک خواستن مطلق شویم و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از امید و یقین و ایمان بخواهیم پاسخ خویش را خواهیم گرفت.

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 اینجا هرچه شود ….. هر چه باشد ….هنوز ایران است

سلام کردن گاه رسمیتی می دهد که نمی شود از دل حرف زد .

بگذارید آخرین ردیف سینما نشسته باشم و خیره به نقش آرایی شما روی پرده هایی که روزگاری نه چندان دور پاره اش میکردید حرف بزنم .

ما نه گوسفندیم و نه خود را به خریت زده ایم.

تنها تفاوتمان اینست که بلندگو ها را به شما داده اند و تماشاچیگری را به ما پیش فروش کرده اند . شما می تازید و گرد و خاک می کنید …

ما چشمهایمان از غبار ِشما و اشک هایمان گِل می شود اما چیزی نمی توانیم بگوییم . نه اینکه آزادی بیان نداریم …. چرا داریم ، مشکل اینجاست که آزادی پس از بیان نداریم .

روی سخنم با شماست که گیشه ها را در دست گرفته اید و آنقدر عوامل پشت صحنه دارید که سالی یک فیلم را ساخته تدوین و میکس کنید تا عید ها کنار سفره هفت سین برای فرزندانتان از خستگی های یکسال زحمت بگویید و آنها به شما افتخار کنند که چه مردانه دم از حقیقت میزنید .

دلم از روزگاری میگیرد که ” آدم برفی” ، جرم بود .

” مارمولک” به زیر پا ها خزید ، گربه های اشرافی ایرانی در زیرزمین ها بایگانی شد .” دایره” را دو سال دور زدید و دم از سینمای خلاق زدید.

ناصر تقوایی این روز ها خاک میخورد… مخملباف پای ماندن نداشت …

بهرام بیضایی با تمام دنیا قهر است.

مسعود کیمیایی هنوز خواب اسطوره هایش را میبیند …

پرویز فنی زاده که در خاک باشد ، بهروز وثوق که ممنوعه و فاطمه معتمد آریا مفقود الاثر ..

باید پرچمدار سینمای ما حامد کمیلی شود …

باید مسعود دهنمکی اپرای مجلل در گیشه ها به راه بیندازد…

باید فریدون جیرانی یک هفته شب نخوابی بکشد تا برنامه ترور شخصیت بازیگر های ما را بکشد .

بگذار این فریاد نصفه ای باشد که از گلوی یک نسل بیرون پریده است .

نسل ما را ببخشید … ما خواستیم نفهم بمانیم … نشد … به خدا نشد …

وقتی “داش آکل” به غیرتمان زد …

وقتی “قیصر” به پاشنه های خوابیده ی ما خندید …

وقتی “مسافران” را نفس کشیدیم ..

وقتی “هامون” را به جان نا خود آگاهمان انداختند

دست ما که نبود . ما “گاو ِ ” مهرجویی را دیده ایم که گاو نمانیم….

ندانستیم از” باشو” هم غریبه ای کوچکتر میشویم.

ما را ببخشید که طعم سینمای خوب را چشیده ایم ….

ما را ببخشید اگر دستهای لرزان اکبر عبدی در “مادر” از یادمان نرفت …

اگر کمر خمیده معتمد آریای “گیلانه” را تا خوردیم ..

اگر با حاج کاظم ” آژانس شیشه ای” ، عذاب وجدان گرفته ایم …

اگر در” مهاجر” ، جبهه هایمان را دید زده ایم .اگر طعم ناب گیلاس را چشیده ایم .

اگر پای ” بایسیکل ران” ، خوابمان گرفت و به خود فحش دادیم.

اگر فریماه فرجامی را خندیدید و ما خاطراتمان آتشمان زد ….

شما اهل به خود آمدن نیستید ، نبودید … اما بدانید سکوت ما از سر بی کسی ست …

مارا در این بی کسی گِل گرفته اید و دل این نسل برای ” ناخدا خورشید” ها تنگ است …

ما خون دل میخوریم و بزرگان این سینما سکوت میکنند ….

شما هم میتازید ….

آقای اخراجیها

آقای پایان نامه

آقای ضد سینما

اینجا هرچه شود ….. هر چه باشد ….هنوز ایران است

کاش این نسل آنقدر غیرت داشته باشد تا گوش همیشه طلبکار شما را ، به این نوشته برساند …

(پیمان معادی بازیگر نقش اول جدایی نادر از سیمین، منبع:کلمه)

 

 
چهار شنبه 28 دی 1390برچسب:, :: 15:57 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 

سرعت اینترنت کشورتان را می‌دانید؟ آیا فکر می‌کنید امریکا بالاترین سرعت اینترنت را در کل دنیا دارد؟ اشتباه می‌کنید! جدولی که برایتان آورده‌ایم واقعیت‌های جالبی از سرعت‌های اینترنت کل دنیا را نشان می‌دهد. جمهوری کره بالاترین سرعت اینترنت را در جهان دارد که چیزی برابر با Mbps 22.43 است و اینترنت کشور لتونی بعد از کره سریعترین سرعت دانلود برابر با Mbps 19.04 و جزایر آلند مقام سوم اینترنت سریع را در کل دنیا داشته که سرعت آن Mbps 18.82 می‌باشد. متوسط سرعت دانلود اینترنت امریکا کمتر از آن چیزی است که انتظار می‌رود: چیزی در حدود Mbps 7.7 که در رده بیست و هشتم جای می‌گیرد. سرعت آپلود اینترنت در امریکا فقط Mbps 1.46 است. ایران نیز همانطور که در جدول قابل‌مشاهده است، با سرعت دانلودی برابر با Mbps 0.62 در مقام صد و شست و نهم و با سرعت آپلود Mbps 0.20 در مقام صد و شست و پنجم جای می‌گیرد. 
 

 

کشور - سرعت دانلود (Mbps)
 

1. جمهوری کره - 22.34
2. لتونی - 19.21
3. جزایر آلند - 18.79
4. ژاپن - 17.74
5. رومانی - 16.74
6. لیتوانی - 16.40
7. آندورا - 15.34
8. سوئد - 15.20
9. بلغارستان - 14.83
10. هلند - 14.80
11. جمهوری مولداوی - 13.49
12. هنگ‌کنگ - 12.28
13. پرتغال -11.78
14. اوکراین - 10.82
15. مجارستان - 10.70
16. اسلواکی - 1064
17. آلمان - 10.14
18. جمهوری چک - 10.02
19. روسیه - 10.02
20. سوئیس - 9.89
21. فنلاند - 9.87
22. دانمارک - 9.35
23. استونی - 9.20
24. اسلوونی - 8.75
25. سنگاپور - 8.50
26. بلژیک - 8.32
27. فرانسه - 8.27
28. نروژ - 8.25
29. لیختن‌اشتاین - 7.96
30. ایالات متحده امریکا - 7.95
31. تایوان - 7.90
32. یونان - 7.72
33. اتریش - 7.74
34. جزیره من - 7.38
35. ایسلند - 7.22
36. سن ماریو - 7.12
37. گرجستان - 7.07
38. کانادا - 6.78
39. لوکزامبورگ - 6.72
40. انگلستان - 5.97
41. مقدونیه - 5.86
42. قرقیزستان - 5.83
43. آلبنی - 5.77
44. اروپا - 5.68
45. استرالیا - 5.67
46. مغولستان - 5.50
47. ایتالیا - 5.22
48. ایرلند - 5.05
49. اسپانیا - 5.04
50. نیوزلند - 4.88
51. کرواسی 4.70
52. آذربایجان - 4.65
53. لهستان - 4.64
54. موناکو - 4.52
55. مالتا - 4.39
56. ماکائو - 4.33
57. تایلند - 4.27
58. قزاقستان - 3.90
59. جرسی - 3.84
60. مونتنگرو - 3.82
61. عربستان سعودی - 3.82
62. ترکیه - 3.78
63. یلاروس - 3.76
64. شیلی - 3.76
65. اسرائیل - 3.55
66. گرنزی - 3.51
67. آروبا - 3.43
68. ترینیداد و توباگو - 3.42
69. باهاماس - 3.41
70. گرنادا - 3.40
71. جزایر فارو - 3.38
72. سنت لوسیا - 3.37
73. صربستان - 3.29
74. فیلیپین - 3.24
75. جبل‌الطارق - 3.23
76. امارات متحده عربی - 3.15
77. گرین‌لند 2.81
78. قطر 2.80
79. جامائیکا 2.78
80. چین - 2.75
81. برزیل - 2.63
82. برمودا - 2.56
83. اوگاندا - 2.53
84. قبرس -2.46
85. مالزی - 2.42
86. کویت - 2.41
87. پورتو ریکو - 2.41
88. بوسنی و هرزگوین - 2.38
89. جزایر کایمن - 2.26
90. سنت وینسنت و گرنادین - 2.14
91. سنت کیتس و نویس - 2.14
92. مالدیو - 2.13
93. گوام - 2.12
94. کوستا ریکا - 2.10
95. موروکو - 2.08
96. ارمنستان - 2.06
97. آنتیگوا و باربودا - 2.06
98.کنیا - 2.04
99. ارائه‌دهنده ماهواره - 2.02
100. افریقای جنوبی - 2.02
101. پاکستان - 1.99
102. گوادلوپ - 1.94
103. مارتینیک - 1.92
104. بحرین - 1.89
105. مکزیک - 1.89
106. آرژانتین - 1.88
107. اردن - 1.86
108. جزایر ترک و کایکوس - 1.85
109.کیپ ورد - 1.85
110. غنا - 1.83
111. ویتنام - 1.83
112. پاناما - 1.82
113. جزایر ویرجین بریتانیا - 1.79
114. جزایر ‌ویرجین ایالات‌متحده - 1.77
115. آنگولا - 1.74
116. دومینیکا - 1.74
117. موزامبیک - 1.73
118. گویان فرانسه - 1.70
119. باربادوس - 1.65
120. آنتیل هلند - 1.64
121. هندوراس - 1.62
122. کادونیای جدید -1.62
123. ریونیون - 1.56
124. هند - 1.53
125. جمهوری لائو - 1.53
126. کلمبیا - 1.52
127. سری‌لانکا - 1.49
128. بلیز - 1.48
129. نیکاراگوئه - 1.45
130. ال‌سالوادور - 1.41
131. اندونزی - 1.39
132. روئاندا - 1.37
133. سوریه - 1.36
134. عمان -1.39
135. سنگال - 1.29
136. تونس - 1.26
137. تاجیکستان - 1.26
138. تانزانیا - 1.24
139. بوتسوانا - 1.19
140. گینه نو - 1.19
141. جزایر ماریانای شمالی - 1.17
142. اکوادور - 1.14
143. گواتامالا - 1.14
144. هائیتی - 1.12
145. کامبوج - 1.12
146. پرو - 1.12
147. الچزایر - 1.11
148. ازبکستان - 1.10
149. عراق - 1.08
150. ونزوئلا - 1.06
151. فلسطین اشغالی - 1.05
152. نامیبیا - 1.04
153. مصر - 0.99
154. فیجی - 0.94
155. اروگوئه - 0.92
156. برونئی دارالسلام - 0.91
157. جمهوری دومینیکن - 0.90
158. سودان - 0.85
159. لیبی - 0.83
160. زیمبابوه - 0.76
161. موریتانی - 0.74
162. بنگلادش - 0.73
163. افغانستان - 0.72
164. پاراگوئه - 0.71
165. بورکینافاسو - 0.71
166. ماداگاسکار - 0.70
167. ساحل عاج - 0.68
168. یمن - 0.65
169. جمهوری اسلامی ایران - 0.62

170. آنگولا - 0.62
171. گابن - 0.60
172. لبنان - 0.59
173. نیجریه - 0.56
174. بولیوی - 0.55
175. اتیوپی - 0.53
176. سورینامی - 0.51
177. موریس - 0.50
178. مالی - 0.48
179. پلینزی فرانسه - 0.48
180. زامبیا - 0.46
181. نپال - 0.46
182. کامرون - 0.46
183. گویا - 0.42

 
پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:داستان,فقر,فقیر,روستا,مردم روستایی,داستان جالب, :: 13:18 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 روزي از روزها پدري از يک خانواده ثروتمند، پسرش را به مناطق روستايي برد تا او دريابد مردم تنگدست چگونه زندگي مي‌کنند. آنان دو روز و دو شب را در مزرعه ي خانواده‌اي بسيار فقير سر کردند و سپس به سوي شهر بازگشتند. در نيمه‌هاي راه پدر از فرزند پرسيد: خب پسرم، به من بگو سفر چگونه گذشت؟
- خيلي خوب بود پدر. 
- پسرم آيا ديدي مردم فقير چگونه زندگي مي‌کنند؟
- بله پدر، ديدم...
- بگو ببينم از اين سفر چه آموختي؟ 
- من ديدم که:
ما در خانه ي خود يک سگ داريم و آنان چهار سگ داشتند.. ما استخري داريم که تا نيمه‌هاي باغمان طول دارد و آنان برکه‌اي دارند که پاياني ندارد، ما فانوسهاي باغمان را از خارج وارد کرده‌ايم، اما فانوسهاي آنان ستارگان آسمانند. ايوان ما تا حياط جلوي خانه‌مان ادامه دارد، اما ايوان آنان تا افق گسترده است......
ما قطعه زمين کوچکي داريم که در آن زندگي مي‌کنيم، اما آنها کشتزارهايي دارند که انتهاي آنان ديده نمي‌شود. ما پيشخدمتهايي داريم که به ما خدمت مي‌کنند، اما آنها خود به ديگران خدمت مي‌کنند. ما غذاي مصرفي‌مان را خريداري مي‌کنيم، اما آنها غذايشان را خود توليد مي‌کنند. ما در اطراف ملک خود ديوارهايي داريم تا ما را محافظت کنند، اما آنان دوستاني دارند تا آنها را محافظت کنند.
آن پسر همچنان سخن مي‌گفت و پدر سکوت کرده بود و سخني براي گفتن نداشت. پسر سپس افزود:

 

متشکرم پدر که نشان دادي ما چقدر فقير هستيم!

 
جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, :: 13:8 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 

من رقص دختران هندي را بيشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روي عشق و علاقه مي رقصند ولي پدر و مادرم از روي عادت نماز مي خوانند .
«دکتر علي شريعتي»
-----------------------------------------------------------
به سه چيز تکيه نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور مي تازد، با دروغ مي بازد و با عشق مي ميرد.   «دکتر علي شريعتي»
-----------------------------------------------------------
زن عشق مي كارد و كينه درو مي كند... ديه اش نصف ديه توست و مجازات زنايش با تو برابر...   مي تواند تنها يك همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستي ....    براي ازدواجش ــ در هر سني ـ اجازه ولي لازم است و تو هر زماني بخواهي به لطف قانونگذار ميتواني ازدواج كني ...   در محبسي به نام بكارت زنداني است و تو ...  او كتك مي خورد و تو محاكمه نمي شوي ...          او مي زايد و تو براي فرزندش نام انتخاب مي كني...او درد مي كشد و تو نگراني كه كودك دختر نباشد ....   او بي خوابي مي كشد و تو خواب حوريان بهشتي را مي بيني ...               او مادر مي شود و همه جا مي پرسند   نام   پدر .....
 -----------------------------------------------------------
 اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست
 -----------------------------------------------------------
 عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگي کني .
 دکتر شريعتي
 -----------------------------------------------------------
 اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند
 -----------------------------------------------------------
 آن روز که همه به دنبال چشم زيبا هستند، تو به دنبال نگاه زيبا باش
 -----------------------------------------------------------
هر لحظه حرفي در ما زاده مي‏شود
هر لحظه دردي سر بر مي‏دارد
و هر لحظه نيازي از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش مي‏کند
اين ها بر سينه مي‏ريزند و راه فراري نمي‏يابند
مگر اين قفس کوچک استخواني گنجايش‏اش چه اندازه است؟
-----------------------------------------------------------
دکتر شريعتي : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هيکلي در ته کلاس ما مي نشست که براي من مظهر تمام چيزهاي چندش آور بود ،آن هم به سه دليل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اينکه سيگار مي کشيد و سوم - که از همه تهوع آور بود- اينکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالي گذشت يک روز که با همسرم ازخيابان مي گذشتيم ،آن پسر قوي هيکل ته کلاس را ديدم در حاليکه خودم زن داشتم ،سيگار مي کشيدم و کچل شده بودم
-----------------------------------------------------------
هر كس آنچنان مي ميرد كه زندگي مي كند
-------------------------------------------------------------------
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم. وقتي كه بچه بودم هر شب دعا ميكردم كه خدا يك دوچرخه به من بدهد. بعد فهميدم كه اينطوري فايده ندارد. پس يك دوچرخه دزديدم و دعا كردم كه خدا مرا ببخشد. هی با خود فکر می کنم ، چگونه است که ما ، در این سر دنیا ، عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها ، در آن سر دنیا ، عرق می خورند و وضع شان آن است! ... نمی دانم ، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن 
دکتر شريعتي




-- 



"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است."

 
پنج شنبه 17 شهريور 1390برچسب:پ نه پ,پــ نه پــه,پــَه نه پــَه, :: 21:20 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 













 

 

یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمی گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود .اون زن برای او دست تکان داد تا متوقف شود.

اسمیت پیاده شد و خودشو معرفی کرد و گفت من اومدم کمکتون کنم....

زن گفت صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست .
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید:" من چقدر باید بپردازم؟"
و او به زن چنین گفت: " شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام.
و روزی یکنفر هم به من کمک کرد¸همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.
نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!"
****
چند مایل جلوتر زن کافه کوچکی رو دید و رفت تو تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که می بایست هشت ماهه باردار باشه و از خستگی روی پا بند نبود.
او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.
وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلار شو بیاره ، زن از در بیرون رفته بود ،
درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.
وقتی پیشخدمت نوشته زن رو می خوند اشک در چشمانش جمع شده بود.
در یادداشت چنین نوشته بود:" شما هیچ بدهی به من ندارید.

من هم در این چنین شرایطی بوده ام. و روزی یکنفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی.
نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!".
****
همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت:"دوستت دارم اسمیت همه چیز داره درست میشه...

 
دو شنبه 14 شهريور 1390برچسب:راست,دروغ,حرف های متفکرانه, :: 14:14 :: نويسنده : پرمین و مهدی

کسی که راست و دروغ برای او يکی است متملق و چاپلوس است

کسی که پول ميگيرد تا دروغ بگويد دلال است

کسی که دروغ مي‌گويد تا پول بگيرد گداست

کسی که پول مي‌گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد قاضی است

کسی که پول مي‌گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست جلوه دهد وکيل است

کسی که جز راست چيزی نمی گويد بچه است

کسی که به خودش هم دروغ مي‌گويد متکبر و خود پسند است

کسی که دروغ خودش را باور مي‌کند ابله است

کسی که سخنان دروغش شيرين است شاعر است

کسی که علی رغم ميل باطنی خود دروغ مي‌گويد زن و شوهر است

کسی که اصلا دروغ نمی گويد مرده است

کسی که دروغ مي‌گويد و قسم هم مي‌خورد بازاری است

کسی که دروغ مي‌گويد و خودش هم نمی فهمد پر حرف است

کسی که مردم سخنان دروغ او را راست مي‌پندارند سياستمدار است

کسی که مردم سخنان راست او را دروغ مي‌پندارند و به او مي‌خندند ديوانه است

 
شنبه 12 شهريور 1390برچسب:, :: 16:26 :: نويسنده : پرمین و مهدی

1.جوانترین مادربزرگ

این خانم خانه دار رومانیایی تنها با 25 سال سن، لقب جوانترین مادربزرگ دنیا را به خود اختصاص داده است. ریفکا استانسکو در 12 سالگی صاحب اولین فرزند خود شد و نامش را ماریا گذاشت.

هر چند مادر به دخترش توصیه کرده بود که مثل او زود ازدواج نکند، اما ظاهرا گوش ماریا به این حرف ها بدهکار نبود، چراکه او هم در یازده سالگی صاحب فرزند شد. به این ترتیب ریفکا تنها 23 سال داشت که طعم مادربزرگ شدن را چشید.

 


2.جوانترین مربی یوگا

جوانترین مربی یوگای دنیا یعنی شروتی پندی هندی، تنها 6 سال سن دارد و دو سال است که به شاگرادنش آموزش یوگا می دهد.

استعداد این مربی بیش از حد جوان را مربی 67 ساله اش کشف کرد و شروتی 6 ساله حالا کلاس یوگای خود را در ساعت 5:30 دقیقه  صبح شروع می کند.

شاگردان شروتی از تاجر و معلم گرفته تا خانه دار و بازنشسته با اشتیاق سر کلاس مربی جوانشان حاضر می شوند.

 


3.جوانترین مدیرعامل

سیندهوجا راجارامان هم تنها با 14 سال سن، عنوان جوانترین مدیرعامل دنیا را به خود اختصاص داده است. این دختر دانش آموز بر شرکت فعال در زمینه  انیمیشن مدیریت می کند؛ شرکتی که پدرش در اکتبر سال 2010 آن را راه اندازی کرد.

وی هم به مدیر بودن خود افتخار می کند و هم به انیماتور بودن خود.

 


4.جوانترین موج سوار

جایلان آمور فقط دو سال سن دارد، اما در حال حاضر موج سواری حرفه ایست. این پسر استرالیایی که پدرش او را در این کار بسیار همراهی می کند، بارها مورد تحسین قرار گرفته است.

پدر جایلان اصلا از اینکه پسرش به دریا بیفتد، نگرانی ندارد، چرا که پسر دوساله اش شنا بلد است و خود را به ساحل رسانده و منتظر پدر می شود تا به او کمک کند.

 


5.جوانترین خالکوب

روبی دیکینسون با اینکه تنها 4 سالش است، ولی در خالکوبی برای خود در دنیا اسم و رسمی دارد.

روبی چهار ساله در حالی هر روز بعد از تمام شدن مهدکودک به تدریس خالکوبی می پردازد که بزرگترین دغدغه همتایان و همسالانش اسباب بازی ها و تفریح هایشان است.

 


6.جوانترین تیرانداز

میکو آندرس فیلیپینی در سن 6 سالگی جوان ترین تیرانداز به شمار می آید. این پسر بچه شش ساله با رقبایش در تیراندازی به اهداف متحرک رقابت تنگاتنگی دارد.

میکو البته هم به خوبی نظم و انضباط را رعایت می کند و هم به دیگران احترام می گذارد.

 


7.جوانترین کارشناس IT

مارکو کالاسان از مقدونیه با 8 سال سن، جوانترین کارشناس IT است. او می تواند از همین حالا و با همین سن کم شغل پر درآمدی داشته باشد، اما مشکل اینجاست که او هنوز کلاس سوم را هم تمام نکرده است.

مارکو که پدر و مادرش هم کارشناس همین رشته هستند، توانسته از آزمون های مایکروسافت به سلامت عبور کند.

 
سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:ده فرمان,زندگی,جملات قصار,جملات کوتاه,جملات زیبا, :: 17:7 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 

گویا شخصی که زندگی را بسیار جدی گرفته و در آن به تدقیق و تحقیق پرداخته، از ده فرمان خداوندی الهام گرفته و به ده فرمان زندگی عادی روی آورده و موارد زیر را به رشته تحریر در آورده، شاید خواندن آنها بهر مردمان مفید باشد

. 1- دعا عبارت از "لاستیک زاپاس" نیست که هر زمان دچار دردسر شدیم از آن استفاده کنیم. بلکه مانند فرمان اتومبیل است که ما را در طول راه در مسیر درست قرار می‌دهد

 

. 2- آیا هرگز اندیشیده‌اید که چرا شیشۀ جلو اینقدر بزرگ و آینه جهت نگاه کردن به پشت سر از شیشۀ عقب اینقدر کوچک است؟ چون آینده به مراتب مهم‌تر از گذشته است. جلو را بنگرید و پیش بروید

 

. 3- دوستی مانند کتاب است. در چند ثانیه می‌توان آن را سوزاند و نابود کرد اما نوشتنش عمری طول می‌کشد

 

. 4- همه چیز در زندگی موقّت است. اگر کارها درست شود، خشنود باشید، آنقدرها به درازا نخواهد کشید و اگر هم بر وفق مراد نباشد، نگران نباشید؛ این نیز آنقدرها به درازا نخواهد کشید

 

. 5- دوستان قدیم مانند طلایند. دوستان جدید مانند الماسند. الماس را به دست آورید، امّا طلا را فراموش نکنید. زیرا برای حفظ الماس، حتماً باید انگشتر طلایی داشته باشید تا بر آن سوارش کنید

 

. 6- غالباً وقتی امیدمان را از دست می‌دهیم، و بر این باوریم که به نقطۀ پایان رسیده‌ایم، خداوند از بالای سرمان لبخندی زده می‌گوید، "آسوده باش، عزیزم. این تنها چرخشی در زندگی است و نه پایان آن

 

." 7- وقتی خداوند مشکلات را حلّ می‌کند، به توانایی‌هایش ایمان دارید؛ وقتی خداوند مسائل را حل نمی‌کند، او به توانایی‌های شما ایمان دارد

 

. 8- مردی نابینا از حکیمی پرسید، "آیا بدتر از نابینایی هم دردی وجود دارد؟" حکیم جواب داد، "بله، از دست دادن بینش و بصیرت

 

." 9- وقتی برای دیگران دعا می‌کنید، خداوند به شما گوش داده آنها را مشمول عنایت خویش قرار می‌دهد. وقتی آسوده از خطرات و در خرسندی و شادی هستید، به خاطر داشته باشید که کسی برای شما دعا کرده است

 

. 10- نگرانی سبب از بین رفتن دردسرهای آینده نمی‌شود، بلکه آسودگی امروز را از بین می‌برد

 

 
 
دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:داستان,قصه,مار,قورباغه,لک لک,بربری,دوستان,دشمنان, :: 22:44 :: نويسنده : پرمین و مهدی

 “مارها و قورباغه ها”

مارها قورباغه ها را می خوردند و قورباغه ها از این نابسامانی بسیار غمگین بودند تا اینکه قورباغه ها علیه مارها به

لک لکها شکایت کردند لک لکها چندی از مارها را خوردند و بقیه را هم تار و مار کردند و قورباغه ها از این حمایت

شادمان شدند طولی نکشید که لک لکها گرسنه ماندند و شروع کردند به خوردن قورباغه ها قورباغه ها ناگهان دچار

اختلاف دیدگاه شدند عده ای از آنها با لک لکها کنار آمدند و عدهای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند مارها

بازگشتند ولی اینبار همپای لک لکها شروع به خوردن قورباغه ها کردند حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شدهاند که

انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند ولی تنها یک مشکل برای آنها حل نشده باقی مانده است ! اینکه نمی دانند

توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان !؟

 

 

40 تا از کم هزینه ترین ها
 
 
1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم.
 
2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم.
 
3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم.
 
4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم.
 
5 - گاهی هدیه‌هایی كه گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم.
 
6 - بیشتردعا كنیم.
 
7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت كنیم.
 
8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم.
 
9- لذت عطسه كردن را حس كنیم.
 
10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم.
 
11- زیر دوش آواز بخوانیم.
 
12- سعی كنیم با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم .
 
13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم.
 
14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم.
 
15- برای انجام كارهایی كه ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی كنیم!
 
16- از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم.
 
17- برای كارهایمان برنامه‌ریزی كنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته كار مشكلی است!
 
18- مجموعه‌ای از یك چیز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و... )برای خودمان جمع‌آوری كنیم.
 
19- در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم.
 
20- گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم، البته اگر كنار ماهی‌ها باشد چه بهتر.
 
21- گاهی از درخت بالا برویم.
 
22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم.
 
23- گاهی كمی پابرهنه راه برویم!.
 
24- بدون آن كه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی كنیم.
 
25- وقتی كارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یك بستنی بخریم و با لذت
 
بخوریم
 
26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم.
 
27- سعی كنیم فقط نشنویم، بلكه به طور فعال گوش كنیم.
 
28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم .
 
29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس كنیم.
 
30- زیر باران راه برویم.
 
31- كمتر حرف بزنیم و بیشترگوش كنیم ..
 
32- قبل از آن كه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم .
 
33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم.
 
34- اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم.
 
35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم.
 
36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم.
 
37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم.
 
38- گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم.
 
39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم.
 
 
40- از هر آنچه كه داریم خود و دیگران استفاده كنیم ممكن است فردا دیر باشد.
 
 

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد